توانمندسازی زنان به معنای به دست آوردن قدرت و کنترل بیشتر زنان بر زندگی خود است. این امر مستلزم ایده تداوم ضعف زنان در مقایسه با مردان است که در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعیفرهنگی و سیاسی آشکار است. توانمندی و توانمندسازی زنان را میتوان با مؤلفههایی همچون تقویت جرئت دستیابی به هدف، توانایی لازم برای عملی ساختن خواستههای خود، آگاهی از نیازهای درونی خود، افزایش خوداتکایی، گسترش حق انتخاب در زندگی، فائق آمدن بر شرم بیمورد، داشتن اعتمادبهنفس و اطمینان خاطر، توانایی ارزیابی صحیح و شناخت واقعی خویشتن، آگاهی به استعدادها و محدودیتهای خویش و قدرت رویارویی با دشواریها نشان داد. علاوهبر این، توانمندسازی اجازه میدهد که زنان مرزهای زندگی خویش را تعریف کنند، بر روابطشان نظارت داشته باشند و همچنین جنس دوم و وابسته نباشند.
بنابراین، توانمندسازی زنان را میتوان بهعنوان یک فرآیند مهم در رسیدن به برابری جنسیتی نیز در نظر گرفت، که به این معناست که «حقوق، مسئولیتها و فرصتهای افراد به مرد یا زن متولد شدن آنها بستگی ندارد». به گفته صندوق جمعیت سازمان ملل متحد، یک زن توانمند دارای احساس ارزشمندی است. او میتواند انتخابهای خود را تعیین کند و به فرصتها و منابعی دسترسی دارد که مجموعهای از گزینهها را برای او فراهم میکند. او بر زندگی خود، هم در داخل و هم در خارج از خانه کنترل دارد و توانایی تأثیرگذاری بر جهت تغییرات اجتماعی را دارد تا نظم اجتماعی و اقتصادی عادلانهتری را در سطح ملی و بینالمللی ایجاد کند. انتظارات نقش جنسیتی از طریق سیستمهای قانونگذاری، آموزشی، سیاسی و اقتصادی نهادینه شده است. زنان برای کاهش «شکاف جنسیتی» و ایجاد زمینه بازی برابر بین زنان و مردان قبل از رسیدن به برابری جنسیتی و حفظ آن باید «قدرتمند» شوند.
انتهای پیام/